کد مطلب:252474 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:255

نگرش عمیق سیاسی امام
پیشوای دهم شیعه روشن بینی زیادی را از خود بروز داده اند كه جملگی آنها در این مختصر و جیزه نگنجد و در شمار عدد نیاید، اما ضرورتا دو نمونه از بزرگواریهای خارق العاده و روشن بینی او را در اینجا یادآور می شویم تا بدین وسیله شمول عنایت الهی را برای ذات مقدس این امام همام اثبات نمائیم.

شبلنجی شافعی در كتاب خود به نام نور الابصار ص 165 و شیخ مفید و دیگر دانشمندان و مورخان منصف از خیران اسباطی روایت كرده اند كه می گوید:

وارد مدینه شدم به نزد امام هادی (ع) رفتم. حضرت از من پرسید كه واثق چگونه بود. عرض كردم در كمال سلامت و صحت بود، ده روز است كه از پیش او آمدم. فرمود: مردم مدینه می گویند كه او مرد! گفتم من از همه ی توده مردم به واثق نزدیكتر هستم و اطلاعم در مورد حال وی بیشتر از دیگران است، حضرت فرمود ان الناس یقولون ان قدمات. یعنی: مردم می گویند كه واثق مرده است! وقتی این سخن را فرمود، فهمیدم كه منظورش از مردم، خودش را می گوید و سپس بعد از سكوتی كوتاه فرمود جعفر متوكل چه می كند؟ گفتم به بدترین حال در محبس، زندانی است.



[ صفحه 140]



فرمود: به زودی او خلیفه خواهد شد، سپس فرمود: ابن زیات چه می كرد؟ گفتم: مردم با او هستند و فرمان فرمان اوست و امور مردم به دست او انجام می شود، فرمود ریاست بر او شوم و نامبارك خواهد شد!

آنگاه اندكی خاموش شد، بعد فرمود: از اجرای مقدرات الهی و احكام خداوند چاره و گریزی نیست. ای خیران بدان كه واثق مرد، جعفر متوكل به جای برادر بر سریر خلافت نشست، و ابن زیات هم كشته شد.

گفتم: فدایت شوم، این وقایع چه وقت اتفاق افتاد؟ حضرت فرمود: شش روز پس از بیرون آمدنت! چند روزی بیش نگذشته بود كه قاصد متوكل به مدینه آمد و همانگونه كه امام فرموده بود گزارش داد.